به گزارش اقتصادران، روزنامه تعادل نوشت:
صنعت برق جزو معدود صنایع ایرانی است که رقابتپذیر است. پیش از جدی شدن تحریمها بخش عمده صادرات فنی و مهندسی کشور مربوط به صنعت برق بود. در بازار داخلی نیز بهرغم تمامی سوءمدیریتها، چراغ این صنعت همچنان روشن است.
حتی در همین شرایط صادرات هم اتفاق میافتد. به جرات میتوان گفت در صنعت برق سنتی فاصله ایران با تکنولوژی روز دنیا حدود ۵درصد بوده، اما در حوزه برق جدید همچون انرژیهای سبز دچار عقبماندگی شدهایم. از سال ۱۳۷۹ تاکنون هیچ پروژه نیروگاهی عمدهای در ایران توسط خارجیها انجامنشده است. این شرایط در کشورهای همسایه همچون ترکیه وجود ندارد و پیمانکاران بزرگ خارجی همچون زیمنس در این کشورها مشغول به کار هستند. با تمام این مشکلات صنایع برق توانسته در خارج از کشور پروژههایی را در دست بگیرد.
نیاز کشور عراق از الان تا پایان دهه آینده برای هر سال ۱۰میلیارد دلار است که اگر بتوانیم ۲۰درصد این نیاز را تامین کنیم، صادرات ما رونق پیدا خواهد کرد. تحریم باعث شده است فعالیتهای بانکی و صدور ضمانتنامه مختل شده و صادرات چمدانی جای آن را گرفته است.
پیشنهاد شخص بنده تدوین قوانین توسعهای و منطقهای مشترک است تا بتوانیم کمی از آثار تحریمها را کاهش دهیم. به جرات میتوانم ادعا کنم که توانمندی کشوری همچون ترکیه از ایران کمتر است و ما در به دست آوردن بازار کشورهای همسایه مانند عراق و همین ترکیه کوتاهی کردهایم. اگر دور کشورمان یک دایره بکشیم تا شعاع ۲۰۰۰کیلومتری بازار بسیار با ظرفیتی وجود دارد که ما باید از آن استفاده کنیم. هند پیشرفتهای چشمگیری در زمینه رشد اقتصادی داشته و از کشوری فقیر به کشوری متوسط تبدیل شده است. دسترسی به برق تا چند سال پیش در این کشور ۱,۵ میلیارد نفری فقط ۴۵درصد بود.
پروژههایی که هند در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر انجام میدهد، بیش از کل ظرفیت تولید برق ایران است. بحث تغییر سبد انرژی در تمامی کشورهای همسایه جنوبی ما و اروپای شرقی بحثی جدی است. بخشی از این فرآیند حرکت از سوختهای فسیلی به سمت برق تجدیدپذیر است.
بر اساس آمارها، تغییر سبد انرژی از ۲۸درصد فعلی برق به بالای ۴۰درصد مستلزم ۲۰تریلیون یورو سرمایهگذاری است. متاسفانه بازار ما به بازاری که سرمایهگذاری وزارت نیرو در آن عملا به صفر رسیده و روزبهروز در حال کوچکتر شدن و محدود شدن است. در حوزه تولید، بخش خصوصی اندکی سرمایهگذاری داشته است، اما در حوزه انتقال هیچ سرمایهگذاری وجود ندارد و در مسیر برعکس توسعه حرکت میکنیم. اگر نتوانیم با باز کردن بازارهای صادراتی روزنه امیدی ایجاد کنیم، همین یک صنعت توانمند هم از بین خواهد رفت. همچنین باید صادرات خامفروشی با کمترین ارزشافزوده را که به نوعی صادرات سنتی است، فراموش کنیم و به سمت صادرات صنایع و خدماتی برویم که در داخل ارزش افزوده پیدا کرده و علاوه بر سود ناشی از صادرات، تولید ناخالص داخلی را بالا بردهاند.