به گزارش اقتصادران، علی عربمازار، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی به مناسبت بیست و یکمین سالگرد درگذشت دکتر حسین عظیمی در نشست بزرگداشت این استاد اقتصاد حضور یافته و درباره «فساد در ایران» صحبت کرده است. این نشست البته با عنوان «برنامهریزی توسعه در شرایط تحریمی، الزامات و سیاستگذاری» در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شده و آقای عربمازار که مطالعات زیادی درباره مقوله فساد و البته توسعه در ایران داشته، تلاش کرده تا بخشهای مهمی از این دو موضوع را تشریح کند.
عربمازار که در دوره کارشناسی ارشد، دانشجوی دکتر حسین عظیمی بوده همچنین با گرامیداشت یاد او عنوان کرد که دکتر حسین عظیمی الگویی تمام عیار برای کسانی بود که علاقهمند به آموزش و معلمی بودند. ما همه مدیون تلاشهای ایشان هستیم. یادش گرامی، روحش شاد. مرحوم حسین عظیمی نقش بینظیری در تدوین برنامه چهارم توسعه داشت. او حقیقتا از جان مایه میگذاشت و سختکوشانه هدایت تدوین برنامه چهارم توسعه را عهدهدار شده بود. ایشان برای تدوین برنامه چهارم از جانش مایه گذاشت. در سختترین شرایط به لحاظ وضعیت جسمی تلاش زیادی کرد که برنامه متفاوتی نسبت به برنامههای قبلی توسعه برای کشور فراهم کند؛ اما متاسفانه بیماری فرصت نداد. بخشهایی از صحبتهای این استاد دانشگاه علامه را که در وبسایت «جماران» منعکس شده، بخوانید.
نه دولت قوی داریم و نه جامعه مدنی قوی
برای اینکه برنامه دولتمحور خوبی داشته باشیم، نیازمند دولت توانمندی هستیم؛ برای اینکه برنامهریزی جامعهمحور خوبی داشته باشیم نیازمند یک جامعه مدنی متشکل و قوی هستیم و سومین مدل که فرآیند مشارکتی را در بر میگیرد نیازمند هر دوی اینهاست. متاسفانه ما هیچ کدام از اینها را نداریم نه دولت قوی داریم و نه جامعه متشکل و مدنی قوی و این شرایط کار را برای کشور ما بسیار سخت و پیچیده کرده است.
تلاشها برای توانمندسازی دولت در ایران، ناامیدکننده است
اما چه باید کرد؟ به نظر میرسد ما نمیتوانیم چندان امیدی به اینکه تلاش برای توانمندسازی دولت حتی در میانمدت و بلندمدت به جای مناسبی برسد، داشته باشیم و چشمانداز خوبی هم در این زمینه نمیبینم. اما درباره جامعه تصویر متفاوتی دارم. جامعه در سالهای اخیر نشان داده که به لحاظ آگاهیها ارتقای قابل ملاحظهای پیدا کرده و به لحاظ توانمندی برای مطالبات اجتماعی دستاوردهایی داشته است. هر چند که هنوز مراحل اولیه را طی میکند؛ اما این گامها امیدوارکننده است. بنابراین معتقدم اگر بخواهیم خود را از این موقعیت غامض نجات دهیم، بهتر است به جای اینکه رویکرد نگاه و طرف سخنمان دولتها باشند، این جهت را تغییر دهیم و تلاشمان را معطوف به این کنیم که چگونه میتوانیم جامعهمان را درگیر این کنیم که مسائل اصلی اجتماعیاش را تشخیص دهد و آن را اولویتبندی کند و تلاش سازماندهی شدهای را برای حل و فصل این مسائل در دستور کار خود قرار دهد.
یکی از اولویتهای اصلی جامعه باید مبارزه با فساد گسترده باشد
اگر جامعه بخواهد مسائل فعلیاش را اولویتبندی کند یکی از مسائل اصلی جامعه فساد گسترده است. معمولا در فهرستی که از بحرانهای اصلی کشور ارایه میشود، این مساله جایگاهی ندارد. این فهرستها را در دو سال اخیر تحت عنوان «ناترازیها» در حوزههای مختلف ذکر میکنند؛ ناترازی بودجه، ناترازی در صندوقهای بازنشستگی و انرژی؛ اما چیزی به عنوان «ناترازی در فساد» گفته نمیشود. اگر بخواهیم از این ادبیات استفاده کنیم باید بگوییم ما یک ناترازی از تقاضای اجتماعی برای مبارزه با فساد و عرضه خدمات مرتبط با پیشگیری و مقابله با فساد توسط دولت به معنای حکومت و نه صرفا قوه مجریه داریم.
فساد در ایران گسترده شده است
بارها هشدار داده شده و تاکید کردهایم، حتی در زمان تصدی دولتی با جهتگیری متفاوت نیز گفتهایم و اکنون نیز هشدار میدهیم، فساد در ایران گسترده است؛ این سطح از فساد مانع توسعه است و هزینههای معاملاتی را به شدت افزایش داده و سرمایهگذاری در زیرساختها برای رشد و توسعه را به شدت پرهزینه کرده است. نگاهی به زندگی روزمرهتان بکنید؛ مثلا وقتی میخواهیم یک زمین ۲۰۰ متری را به یک ساختمان سه طبقه تبدیل کنیم، میبینیم داخل چه فرآیند بروکراتیک گستردهای میشویم و چقدر باید برای فسادی که در کشور وجود دارد، هزینه بالایی بدهیم. حال تصور کنید ابعاد این فساد که در سطح کشور گسترش پیدا کرده است، چگونه عمل میکند؟
در ایران همه درگیر فساد هستند
با این شرایط میخواهند صحبت از گستردگی فساد در کشور نشود. اما شواهد پیرامونی را چه کنیم؟ هر شب رسانه ملی سریالی را پخش میکند که مدعی است فیلمنامه آن را بر اساس دهها پروندهای که سازمانهای اطلاعاتی در اختیار تیم تهیهکننده سریال قرار داده، تهیه کرده است. البته بسیار دشوار است به دلیل ساخت ضعیف سریال، آن را دنبال کنیم. اما ببینید به شکل آزاردهندهای گستردگی فساد در این کشور را نشان میدهد. هر چند طبیعتا کارگردان و تهیهکننده به دلیل اینکه از جناح فکری خاصی است، تلاش میکند جناح مقابل را متهم به این فساد کند؛ در حالی که فساد در ایران به هیچ جناح خاصی اختصاص ندارد و همه درگیر آن هستند.
جناحهای سیاسی یکدیگر را متهم به بالاترین سطح فساد کردند
شاهد این مساله این است که در دو هفته گذشته که انتخابات مرحله دوم مجلس برگزار شد و اتفاقا در تهران رقابت میان کسانی بود که همفکر کارگردان همان سریال هستند، طرفین یکدیگر و لیدرهای یکدیگر را متهم به بالاترین سطح فساد کردند. کاش میتوانستیم بگوییم فساد در ایران گسترده نیست؛ اما شواهد پیرامونی نشان میدهد در سطح بسیار گستردهای در کشور فساد وجود دارد و ما ناگزیر هستیم با آن مقابله کنیم.
برای مبارزه با فساد به دولتها امیدی نداریم
برای مبارزه با فساد به دولت امیدی نداریم. دولت اعلام میکند من نهایت تلاشم را میکنم، اما ثمره این تلاش در حد نهایت این بوده که ما سال ۲۰۲۳ رتبه ۱۴۹ را در میان ۱۸۰ کشور در زمینه فساد داشتهایم. باید تاکید کرد چنین وضعیتی به این دولت اختصاص ندارد. اگر اختصاص به یک دولت خاص داشت، میگفتم تلاش کنیم آن دولت و وضعیت را از شرایط فعلی تغییر دهیم، اما اینگونه نیست و مساله عمیقتر است.
نظم اجتماعی رانتمحور در ایران حاکم است
داگلاس نورث، استاد اقتصاد، نظمهای اجتماعی را به «نظم اجتماعی با دسترسی محدود» و «نظم اجتماعی با دسترسی باز» طبقهبندی میکند. نظم اجتماعی با دسترسی محدود یک نظم رانتمحور است که در ایران و قالب کشورهای جهان اکنون حاکم است. نظم اجتماعی با دسترسی باز رقابتمحور است و در آن افراد اجازه دارند آزادانه وارد فعالیتهای گوناگون اقتصادی سیاسی شوند، با یکدیگر رقابت کنند و آن کسی باقی بماند که رای بیاورد. تولیدکنندهای باقی بماند که مردم کالاهایش را بخرند. حزبی رای بیاورد که مردم در انتخابات به او رای دهند. در واقع نظم سیاسی دسترسی باز مترادف با جامعه توسعه یافته است و نظم دسترسی محدود، مترادف با جامعه در حال توسعه در نظر گرفته میشود. وقتی ما یک نظم اجتماعی رانتمحور با دسترسی محدود داریم، بروز فساد گسترده غیرمنتظره نیست. در کشورهای توسعه یافته هم فساد وجود دارد، اما مهم این است که توانستهاند آن را محدود کنند. هر جا که قدرت وجود دارد خود به خود فساد هم هست، مهم توانایی یک جامعه برای مهار و کنترل آن است؛ چراکه فساد به استفاده از قدرت عمومی برای منافع خصوصی تعریف میشود، پس در هر سطحی قدرت عمومی وجود داشته باشد زمینه برای فساد وجود دارد.
این سطح از فساد آینده جامعه ایران را تهدید میکند
وقتی میگوییم «فساد»، لزوما توجهها به سمت قدرت عمومی گسترده نرود؛ چراکه روشن است وقتی قدرت عمومی در آن گستردگی وجود دارد، طبیعتا فساد نیز به همان گستردگی شکل میگیرد. میفهمم که اگر قرار است با فساد مقابله جدی کنیم، باید از بالا شروع کنیم. این جملات را مکررا در فضای مجازی دیدهام و درست هم هستند؛ اما وقتی زورمان به آنجا نمیرسد، خودمان به شکل تشکل یافته با فساد مبارزه کنیم. هر جا زمینه کار تشکیلاتی و انجمنی وجود دارد و به ارتقای آگاهیهای عمومی دسترسی داریم، هشدار بدهیم. نگران این نیستم که فساد سطح منزلت این حزب یا آن حزب را در دیدگاه عموم کاهش دهد، نگران این نیستم که فساد باعث تغییر نظام سیاسی شود، بلکه نگران ایران و جامعه ایران هستم، این سطح از فساد آینده جامعه ایران را تهدید میکند.
تحریم آثار خود را بر گسترش فساد گذاشته است
متاسفانه تحریمها بر فساد و اقتصاد غیررسمی تاثیر دارد و تحریمها آثار خود را بر گسترش فساد گذاشته است. سال ۹۰ در مطالعهای که در خصوص اقتصاد غیررسمی و تاثیر تحریمها بر آن داشتم، نشان دادم به لحاظ نظری و با شواهد تجربی، گسترش تحریمها به گسترش فساد منجر میشود. حلقه اصلی تئوریک که این منطق را برقرار میکند، کاهش شفافیت است. تحریمها بهانه و مناسبتی ایجاد کرده که شفافیتها تقلیل یابد و شفافیتها از همان سطح قبلی که داشتهاند نیز کاهش پیدا کند. کاهش شفافیت نیز منجر به گسترش اقتصاد غیررسمی و گسترش فساد شده است.
هم حکومتها و هم جامعه به اینکه حالا که تحریم داریم قبول کنیم خیلی از چیزها شفاف نباشد، رضایت میدهند. همانطور که اکنون در مورد آنچه در قرارداد شهرداری برای خرید اتوبوسها از چین مطرح شده است نیز شاهد این مساله هستیم. وقتی این بحث بالا گرفت که چرا این قرارداد را ارایه نکردید، شهرداری اعلام کرد به خاطر تحریمها و رعایت مسائل امنیتی قرارداد را منتشر نمیکنیم! گویا جامعه هم به نحوی آن را میپذیرد و با خود میگوید تحریم چنین شرایطی ایجاد کرده است. به نظر میرسد در شرایط تحریم، تقلیل شفافیت را میپذیریم.
کاهش شفافیت، شاخص فساد در کشور را بدتر میکند
در حالی که اگر تقلیل شفافیت را میپذیریم باید به این تن دهیم که شاخص فساد هم وضعیت بدتری پیدا کند. این وضعیت از نظر گسترش فساد برای جامعه ما بسیار مخاطرهآمیز است و برنامهریزی برای رشد و توسعه کشور را بسیار دشوار کرده. در حالی که باید در نظر داشت، اگر منظورمان از توسعه، توسعهای همهجانبه باشد باید گفت در هر برنامهریزی برای توسعه کشور یک زیر برنامه ملی مبارزه با فساد جزیی اجتنابناپذیر است و حتما باید یکی از محورهای اصلی برنامه باشد.