به گزارش اقتصادران، آلبرت بغزیان طی یادداشتی در روزنامه تعادل نوشت:
همزمان با افزایش نرخ ارز در ایران، تحلیلهای مرتبط با چرایی بروز این رخداد اقتصادی، هر روز ابعاد وسیعتری پیدا میکند. برخی کارشناسان با توجه به این واقعیت که در دورههای قبلی نوسان، هر بار بانک مرکزی وارد میشد و با تزریق ارز یا بازارسازی نوسانات را کنترل میکرد، اما این بار هیچ نشانهای از کنشگری فعال بانک مرکزی و سایر نهادهای دولتی برای مقابله با نوسانات مشاهده نمیشود نحوه فعالیتهای بانک مرکزی را نقد میکنند این سکوت و سکون، باعث شده تحلیلگران نتیجهگیری کنند که دولت برای جبران کسری بودجهاش در هفتههای پایانی سال به دنبال آن است که نرخ ارز را افزایش بدهد!
این روایت زمانی جدیتر میشود که دولت در ایام پایانی سال با مشکل پرداخت حقوق و عیدی و مزایای کارکنانش مواجه است. البته هنوز هیچ مسوولی از بانک مرکزی یا دولت یک چنین سوءاستفادهای را به گردن نگرفته است. بنابراین نباید قصاص قبل از جنایت کرد. البته معتقدم دولت در استفاده از آبهای گلآلود ید طولایی دارد. معتقدم یک چنین تصمیمات و رفتارهایی گل به خودی است؛ چرا که از یک طرف باعث افزایش تورم در آینده میشود، هزینههای دولت را بالا میبرد و مهمتر از همه فشار به دهکهای محروم و متوسط را نیز افزایش میدهد. من همواره از رفتارهای درست بانک مرکزی دفاع و در برابر تصمیمات غلط دولت هم انتقاد کردهام. مدیریت بانک مرکزی در دوره مدیریت جدید خود توانست نرخ ارز را به درستی تثبیت کند. ایجاد این ثبات به سادگی ممکن نیست.
بانک مرکزی عملا هم ارز مورد نیاز متقاضیان را تامین کرده و هم در برابر سوداگری دلار هرات و استانبول و… ایستادگی میکرد. معتقدم دولت در ایجاد مستقیم این نوسانات نقشی نداشته اما میتواند از این نوسانات استفاده کند. افزایش نرخ را ناشی از هیجاناتی میدانم که در عرصه داخلی ایجاد شده است. برخی گروههای سوداگر به دنبال آن هستند آستانه تحمل بازار در خصوص نرخ ارز را ارزیابی کنند. بانک مرکزی ابتدا سکه جدید ضرب و در بازار تزریق کرد. البته این تلاشها بدون فایده خاصی خنثی شدند و بازارهای سوداگرانه بلافاصله اثرات توزیع سکه را از بین بردند.
باید قبول کرد مناقشات ایران و امریکا در این میان بیتاثیر نیست؛ البته این تنشها و تناقضات ایران با امریکا متعلق به امروز نیست و سابقه طولانی دارد. اینکه چرا بانک مرکزی اقدام به تزریق ارز نمیکند؟ چون تزریق ارز در این برهه، بر هم زدن بازی با بازار است. سوداگرانی که ارز خود را گران فروختهاند با نرخهای ارزانتر جمع میکنند. بر این اساس به نظرم تا زمانی که غائله مشکلات ایران در حوزه سیاست خارجی نخوابد، اوضاع به همین شکل خواهد بود. سوداگرانی که طی ۸ ماه اخیر، فعالیتی نداشته و اخیرا رفتارهای سوداگرانه بیشتری را نمایان کردهاند. بعید است بانک مرکزی این سوداگران را نشناسد و از تاثیر آنها در بازار ارز بیخبر باشد. حیرتانگیز اینکه بیش از ۹۰ درصد بازار ارز و توزیع ارز ایران در اختیار دولت و بانک مرکزی است.
باید از مسوولان بانک مرکزی و سایر وزارتخانههای دولتی پرسید چگونه جریاناتی که کمتر از ۷ الی ۶ درصد بازار را در اختیار دارند، میتوانند ۲۰ درصد ارزش پول ملی را کاهش بدهند؟ این روند نشاندهنده ضعف دولت است. بانک مرکزی به راحتی میتواند تخمین بزند و محاسبه کند که برای تعادل بخشی در بازار ارز به چند میلیون دلار نیاز است اما این کار را انجام نمیدهد. نباید فراموش کرد، افراد و جریاناتی که در قاچاق کالا و ارز دست دارند، در فرار سرمایهها دست دارند، فرار مالیاتی انجام میدهند و… تلاش میکنند ارز مورد نیاز خود را از بازارهای آزاد و غیررسمی تهیه کنند.
تحرکات این افراد و جریانات همزمان با افزایش مشکلات سیاسی و منطقهای بازار را وارد دورهای از نوسان میکند. مهم این است که بانک مرکزی در برابر این تحرکات واکنشهای مناسب ارائه کرده و اجازه ندهد ارزش پول ملی ایران تا این اندازه نزولی شود. تصمیماتی که هنوز نشانهای از انجام آن رویت نشده است، مگر اینکه در آینده قدمی برداشته و تلاشی شود.