به گزارش اقتصادران، سید حسین موسویان دیپلمات برجسته پیشین ایران و پژوهشگر فعال در دانشگاه پرینستون آمریکا در یادداشتی در نشریه «شورای سیاست خاورمیانه» نوشت: ایران در ۱۳ آوریل ۲۰۲۴، با صدها پهباد و موشک مستقیما خاک اسرائیل را مورد هدف قرارداد. این حمله بزرگترین و مهمترین حمله نظامی به اسرائیل بعد از جنگ سال ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل و بزرگترین حمله پهپادی تاریخ بود که پیامدهای آن میتواند معادلات آینده در خاورمیانه را تغییر دهد. در این یادداشت به شش پیامد مهم اشاره میکنم:
حمله ایران نتیجه استاندارد دوگانه و تبعیض آمیز شورای امنیت بود
متعاقب حمله نظامی اسرائیل به سرکنسولگری ایران در دمشق، هفت تن از مستشاران ارشد نظامی ایران شهید شدند. در حقیقت اسرائیل از “خط قرمز” ایران عبور کرد. اسرائیل در حمله به اماکن دیپلماتیک ایران شناخته شدهترین قراردادها و نرمهای حقوق بین الملل را نقض و به حاکمیت ایران خدشه وارد کرد. ولی قدرتهای جهانی عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل حاضر نشدند این اقدام را محکوم کنند؛ لذا ایران در پاسخ، مبادرت به حمله نظامی به اسرائیل کرد. ایران اعلام کرد که این اقدام «پاسخ» بوده که بر اساس اصل «دفاع مشروع» مطابق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل صورت گرفته است. قدرتهای غربی بلافاصله، اقدام ایران را محکوم کردند. ایران تصریح کرد که اگر شورای امنیت سازمان ملل حمله نظامی اسرائیل را محکوم کرده بود، احتمالا نیازی به اقدام متقابل ایران نبود؛ لذا استاندارد دوگانه و تبعیض آمیز شورای امنیت سازمان ملل میتواند مخل صلح و امنیت جهانی شود.
حمله ایران نتیجه اشتباه محاسباتی اسرائیل از صبر و خویشتنداری گذشته ایران بود
مقامات آمریکا و اسرائیل ابراز نمودند که حمله ایران گستردهتر از حد تصور بوده است. این نکته درست است. اما واقعیت این است که پاسخ ایران تنها به حمله اسرائیل به سرکنسولگری در سوریه نبود. در ۱۵ سال گذشته، اسرائیل دهها تن از دانشمندان هستهای و فرمانده هان نظامی ایران را در داخل و خارج ایران ترور کرده و حملات سایبری و خرابکاری زیادی علیه تاسیسات هستهای و نظامی ایران داشت. ایران در موارد گذشته صبر و خویشتنداری از خود نشان داد. اسرائیل با اشتباه محاسبه، این خویشتنداری را حمل بر”ضعف” ایران تلقی کرد و به حملات خود ادامه داد. اما حمله اسرائیل به مرکز دیپلماتیک ایران، شرایطی برای تهران بوجود آورد که در یک حمله، پاسخ همه حملات گذشته اسرائیل را یکجا بدهد.
حمله نظامی مجدد اسرائیل سناریوی جنگ بزرگتر را فعال خواهد کرد
بایدن رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که درصورت حمله نظامی مجدد اسرائیل به ایران، آمریکا مشارکت نخواهد کرد. این یک تصمیم درست و به موقعی است، زیرا در صورتیکه اسرائیل حمله دوم به ایران را انجام دهد، ایران این بار در سطحی وسیعتر و بدون اطلاع قبلی، اسرائیل را مورد حمله قرار خواهد داد. اگر آمریکا وارد عمل شود، ایران و تمام گروههای جهادی منطقه همچون حزب الله لبنان، حوثیهای یمن، الحشد الشعبی عراق نیز وارد معرکه شده و علاوه برمشارکت در حمله به اسرائیل، پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه را مورد حمله قرار خواهند داد که بدترین سناریو ممکن یعنی “جنگ بزرگتر” به وقوع خواهد پیوست.
حمله نظامی اسرائیل برنامه صلح آمیز هستهای ایران را به سمت بمب سوق میدهد
من در سالهای گذشته در مقالات و مصاحبههای زیادی مکرر گفته ام که حمله نظامی به ایران، تنها عاملی که میتواند برنامه صلح آمیز فعلی ایران را به سمت بمب هستهای سوق دهد؛ لذا از این جهت نیز تصمیم پرزیدنت بایدن در مورد عدم مشارکت در حمله به ایران یک تصمیم عاقلانهای است.
جان بولتون مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا پیشنهاد کرد که اسرائیل باید به تاسیسات هستهای ایران حمله کند و تاکید کرد که ایران تنها زبان زور میفهمد. عدم درک درست، تصورات و محاسبات غلط عامل اصلی جنگها و بحرانهای چند دهه گذشته است. تفکر جان بولتون هم یک تفکری است که برخی سیاستمداران قدرتمند آمریکایی طرفداران پروپا قرص آن بوده و طرفدار “مداخله گرایی” آمریکا هستند. حقیقت این است که استراتژی اصلی آمریکا بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران هم برپایه “تحریم و فشار” و”تغییر رژیم” بوده است. نتیجه این سیاست و طرز تفکر به اینجا ختم شده که امروزه روابط ایران با آمریکا، غرب و اسرائیل در خصمانهترین وضعیت ممکن قرار گرفته است.
من در سال ۲۰۰۷ بخاطر مخالفت با سیاست خارجی دولت محافظه کار احمدی نژاد، متهم به اقدام علیه امنیت ملی ایران و جاسوسی شده، زندانی و بعد از یکسال هم به دوسال حبس تعلیقی و محرومیت از پست دیپلماتیک محکوم و مجبور به ترک ایران شدم. اما در طول ۱۵ سال گذشته در تالیفات و مقالاتم سعی کرده ام که به درک متقابل صحیح آمریکا و ایران کمک کنم، چون معتقدم دو کشور با وجود اختلافات زیاد، دارای منافع مشترکی هم هستند و نهایتا باید از طریق دیپلماسی به صلح برسند.
حمله ایران نتیجه شدیدترین تحریمها و فشارهای بینالمللی بود | بارها به آمریکاییها گفتم غرور ایران را خدشهدار نکنند
در این راستا مکرر برای آمریکاییها توضیح داده ام که ایرانیها با تاریخ و تمدنی چند هزار ساله، ملت مغروری هستند. آنها فارغ از اینکه شاه یا روحانیون در کشورشان حاکم باشد، زیر بار “زور و تحقیر و توهین” نمیروند. اکنون واشینگتن و تل آویو به این واقعیت فکر کنند که ایران تحت شدیدترین تحریمها و فشارها ودشوارترین شرایط اقتصادی در چهل سال گذشته، پاسخ حملات اسرائیل را بگونهای داد که غیرقابل تصور همگان بود. در حالیکه کشورهای عربی در چند دهه گذشته جرات پرتاب یک فشنگ به اسرائیل را نداشتند، ایران با صدها موشک و پهباد پاسخ حمله نظامی اسرائیل را داد.
پیام حمله ایران به اسرائیل: حمله به ایران را متوقف کنید
قابل پیش بینی است که بعد از حادثه اخیر، غرب و اسرائیل سعی خواهند کرد اهمیت نظامی اقدام ایران را کم اهمیت جلوه دهند و برخی در ایران نیز در مورد آن بزرگنمایی نمایند. اما حقیقت این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ساعتها پیش از رسیدن موشکها و پهپادها به اسرائیل، جهان را از آغاز عملیات ترکیبی علیه اسرائیل مطلع ساخت. از دیدگاه من تهران از یکطرف حجم سنگینی موشک و پهباد پرتاب کرد و از طرف دیگر قبل از آن اطلاع رسانی کرد تا به آمریکا و اسرائیل فرصت بدهند در حد ممکن مانع اصابت موشکها و پهبادها شوند، چون ایران نمیخواست این پاسخ، منجر به فاجعه بزرگ و یک جنگ فراگیر شود. به نظر من ایران با این عملیات خواست یک پیام به واشینگتن و تل آویو بدهد که “حمله به ایران را متوقف کنید درغیر اینصورت عملیات بعدی را وسیعتر و جدیتر انجام و از قبل اطلاع هم نخواهیم داد”.
نکته آخر هم اینکه سیاستهای “تحریم و فشار و تخریب” غرب علیه ایران به رهبری آمریکا در چند دهه گذشته موجب ایجاد “یک جبهه مقاومت” در کشورهایی همچون یمن، عراق، سوریه، لبنان در غرب آسیا شده که جملگی مسلح به هزاران موشک و پهباد هستند. از طرف دیگر موجب نوعی از اتحاد ایران با قدرتهای بلوک شرق بویژه چین و روسیه شده که منافع مشترک آنها از پای درآوردن آمریکا در منطقه خاورمیانه است.
آرام کردن اوضاع بحرانی غرب آسیا نیازمند روشهای خلاقانهتر و ابتکارهای بیشتر قدرتهای منطقهای وجهانی بویژه آمریکا است. اتخاذ سیاستهای غیر مسئولانه و نامتوازن آنها میتواند منطقه غرب آسیا را به مدت طولانی دچار بی ثباتی کرده و بحرانهای آن را بیش از پیش دچار بن بست کند.
چگونه باید صلح را در خاورمیانه برقرار کرد؟
صلح وثبات در غرب آسیا به پنج گام اساسی نیاز دارد:
اول: اسرائیل آتش بس باثبات در غزه را هرچه زودترپذیرفته، راه کمکهای انسانی بین المللی به غزه را باز کند و به قعطنامههای شورای امنیت سازمان ملل درمورد تشکیل دو دولت فلسطینی-اسرائیلی، احترام بگذارد.
دوم: ابتکار قدرتهای جهانی برای برقراری یک آتش بس پایدار بین اسرائیل و ایران.
سوم: گفتگوی ایران و آمریکا برای احیاء برجام و رفع خصومتهای منطقه ای.
چهارم: تشکیل سیستم امنیت و همکاری جمعی در حوزه خلیج فارس جهت پایان دادن به تنشهای دیرینه عربی-فارسی.
پنجم: عملیاتی شدن تصمیمات سازمان ملل در مورد عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی.